نور شرط حیات است. رابطه بین نور و زندگی را نمیتوان سادهتر از این بیان نمود. بشر اولین و بیشترین اطلاعات از محیط پیرامون خود را از طریق چشمهایش کسب میکند. محیط اطراف او جهان دیداری است. چشم انسان مهمترین اندام حسی است که حدود 80 درصد اطلاعات محیطی را از طریق آن دریافت میکند، بدون نور این کار ممکن نخواهد بود. نور محیط است که تشخیص دیداری را امکانپذیر میسازد (Licht, 2008: 4). نور به تنهایی غیر قابل رویت است اما هرچیزی که میخواهیم ببینیم باید روشن باشد.
نور یکی از فراگیرترین عناصر هستی در جهان است. خورشید، سرچشمه کل هستی و هدایتکننده تمامی فعل و انفعالات بیولوژیکی است که سرآغازش فنوسنتز است. نور را میتوان یکی از عالی ترین پدیدههایی دانست که همیشه نقشی حیاتی و موثر در زندگی انسان داشته است. نقش اصلی نور در شکل گیری حیات موجودات، پدیدهای است که بشر از دوران کهن به آن آگاه بوده و به صورتهای گوناگون، توجه، احترام و تقدیس خود را نسبت به ان ابراز کرده است.
اهمیت نقش کارکردی نور طبیعی به ویژه نور خورشید برای پدیدآوردن روز، روشنایی و حیات بخشی آن برای گیاهان، جانوران و انسان ها سبب شد که در بسیاری از فرهنگ های کهن، خورشید، روشنایی و برخی از تجلیات آن مانند آتش، مقدس شمرده شود. بنابراین نور وآتش به عنوان پدیدههایی آیینی همواره مورد ملاحظه و توجه قرار گرفتهاند. تقدس نور کم و بیش در در ادیان و مذاهب مهم مطرح بود و در متون دینی، خداوند به نور تشبیه شده است. در بسیاری از فلسفههای کهن، هستی از نور پدید آمده و جدال نور و ظلمت سرانجام با پیروزی نور به پایان خواهدرسید (سلطان زاده، 1388، الف: 4).
ارزش نور، تنها برای ادراک بینایی نیست. درست است که ما در تاریکی مطلق، نه فضا را میتوانیم ببینیم و نه فرم و رنگ را. اما نور تنها یک ضرورت فیزیکی نیست. بلکه بار روانشناختی آن یکی از مهمترین عوامل زندگی انسان در همهی زمینههاست. موریس لاپیدوس[1] میگوید: “انسانها مانند پشه هستند. هرکجا نوری باشد به سمت آن هجوم میبرند، بدون اینکه بدانند چرا. ما چه بخواهیم و چه نخواهیم به سمت روشنایی میرویم. نور ما را به خود جذب میکند”. نور همیشه علاوه بر استفادهی کاربردی دارای ارزش نمادین نیز بوده است. نور جزیی از ذات زندگی بوده و در بسیاری از فرهنگها نور، یا خورشید به عنوان منبع نور، عنصری خدایی محسوب میشده و آن را ارج مینهادهاند (گروتر، 1383: 449).
بنابراین میتوان گفت، نور نه تنها ما را قادر به دیدن میسازد، بلکه تأثیر بسزایی روی حالات، احساسات، رفتار و سلامت ما دارد. سطوح روشنایی، رنگ نور، سایه و تناوب روشنایی و تاریکی روی احساسات انسان و درک او از فضا تأثیر گذاشته و رفتار او و آهنگ زندگیاش را تنظیم میکند (Licht, 2008: 4). به عنوان مثال نور ناکافی یا نبود نور باعث ایجاد احساس ناامنی میشود، بطوریکه بدون اطلاعات محیط اطراف، بشر موقعیت خود را گم میکند. گاردنر در این ارتباط میگوید:
نور سازندهی اصلی دنیا است و وسیلهای است که با آن مستقیماً پیرامون خود را تجربه میکنیم. بدون آن ما قادر نخواهیم بود درکی از رنگ، عمق، فضا و حجم داشته باشیم. همچنین به معنایی وسیعتر، نور میتواند به وجود آورنده عمیقترین احساسات و تغییرات در ما باشد؛ فقط کافی است به تفاوت یک آسمان گرفته و خاکستری در مقایسه با آسمانی آفتابی فکر کنید (گاردنر، 1386: 15).
همه فعالیتهای انسانی در گذشته به صورتی مستقیم یا غیر مستقیم تحت تاثیر شرایط و امکانات حاصل از نور طبیعی بود. نور به دست آمده از شمع یا انواع چراغ های نفتی و مانند آن تنها در فضاهای بسته قابل استفاده بود و دستیابی به نوری مانند روز در هنگام شب وجود نداشت. عدم حضور نور در ساعات شب، حسی از ترس را القا مینمود که باعث میگردید که مردم از ترک منازل خود در ساعات تاریکی شب اجتناب کنند. همچنین فراتر از آن، انسان به این درک رسید که حضور نور به شکل طبیعی قادر است زندگی آنها را متحول نماید. همراه شدن جشنها و ایام مبارک در مجامع مختلف با طلوع خورشید یا آغاز طولانی شدن روز در اول بهار، شاهدی بر این ماجراست (گاردنر، 1386: 15).
در حالی که انواع نورهای مصنوعی در دنیای معاصر وضعی را پدیدآورده که در پرتو آن زمان بندی فعالیتهای انسانی به مقدار زیادی در هنگام شب تابع چارچوب های قراردادی و اجتماعی شده است و انسان امروز مانند گذشته مجبور نیست فعالیتهای خود را تنها بر اساس نور روز تنظیم کند، به همین سبب مفهوم اجتماعی شب و تاریکی با گذشته متفاوت شده است. به سبب اشتغال زیاد افراد در شهرهای بزرگ در طول روز یا ساعات کاری و اداری، بخش مهمی از زمان گذران فراغت به شب منتقل شده و نوعی زندگی شبانه در شهر گسترش یافته است (سلطان زاده، 1388، الف: 5).
از نور طبیعی تا نور مصنوعی
(12ـ1) نور خورشید که از دیرباز در فرهنگ باستان مورد تقدیس و پرستش قرار میگرفته ضرباهنگ زندگی مردم را نتظیم مینموده است.
صرف نظر از نیاز طبیعی و حضوری فراگیر، نور یکی از بزرگترین اسرار زندگانی است. این امر در فرهنگهای مختلف جهان قابل تشخیص میباشد. به طور مثال مصریان قدیم بر این باور بودند که نور از خدا تراوش میکند یا فرق مختلف اروپا فضای بزرگی را به صورت خطی به گونهای بنا میکردند که در زمانهای خاص از سال در معرض نور خورشید قرار گیرد.
در مورد رومیها، نور طبیعی از رمز و رازی کمتر برخوردار بود لیکن در تعریف بهینه بودن یا نبودن ساخت و سازهای شهری و محیطی نقشی اساسی ایفا میکرد. به طور مثال در پانتئون روم، تغییرات حرکتی مسیر اشعه نوری از طریق منفذ فوقانی گنبد، مهمترین تجربهی آن ساختمان بود (گاردنر، 1386: 15).
بنابراین میتوان گفت، کارکرد نور در دنیای امروزه تنها تامین روشنایی نیست، بلکه با نورپردازی امکان طراحی و خلق نوعی از فضا و عناصر معماری و شهری فراهم شده که موجب شکل گیری چشم انداز جدیدی در عرصههای هنری شده است. چنان که نورپردازی فضاهای معماری و شهری، چه در سطح کلان، چه در سطح عناصر و اجزای فضا منجر به شکلگیری فضاهایی بدیع و جذاب شده است، به عبارت دیگر ساحتها و مناظری امکان تحقق و هستی یافتهاند که پیشتر امکان وقوع آنها نبود. نور از یک سو عامل تجلی و انکشاف ماهیت پدیده هاست و امکان بروز و ظهور رنگ را میسر میسازد، به گونهای که بدون نور، رنگ نیز معنی نخواهد داشت و از سوی دیگر و به ویژه در دنیای معاصر و با امکانات موجود به کمک نورپردازی میتوان ماهیت عرضی و گذرا برای بسیاری از پدیدهها فراهم کرد که موجب خلق آثار و مناظر بی شماری میشود (سلطانزاده، 1388، الف: 5).
گفتهی لوکوبوزیه در مورد نور و سایه در اینجا اهمیت بیشتری مییابد: “معماری بازی هنرمندانهی دقیق و خیرهکنندهی مجموعهای از اجسام ساخته شده در زیر نور است. چشمهای ما برای این آفریده شدهاند که فرمها را زیر نور ببینیم. این سایه و روشنها هستند که فرمها را در مقابل ما برهنه میسازند. مکعب، مخروط، کره، استوانه و هرم اولین فرمهایی هستند که نور آنها را به ما عرضه میکند. تصاویر آنها ناب، ملموس و صریح هستند” (گروتر، 1383: 450).
نورپردازی به عنوان یک هنر بصری همانند رشتهای علمی، علاوه بر نیاز به دیدگاه خلاقانه، به دقت طراحان مانند آنچه که در طراحی شهری و معماری بکار میرود، نیازمند است. کیفیت نیز به میزان کمیت دارای اهمیت است. در این روش طراحی علاوه بر عملکرد بصری، شخصیت حاصل نیز باید مورد توجه قرارگیرد. نورپردازی مناسب داشتن یک ایده قوی و تصویری در ذهن است، که در این ایده علاوه بر عوامل فیزیکی، تاثیرات متافیزیکی نیز دارای اهمیت است (میجر، 1385: 92).
چکیده مطالب
ـ نیاز بشر به نور، از گذشته تا به امروز، برای تشخیص محیط پیرامونی و همچنین نقش نور در حیات بخشی به موجودات زنده موجب تقدس نور در ادیان و مذاهب مختلف شده است.
ـ نور تأثیر بسزایی بر حالات، احساسات و رفتارهای انسانی از نظر روانشناختی دارد.
ـ نور همواره تنظیم کنندهی رفتار و فعالیتهای انسانی در طول شبانه روز بوده است.
ـ دستیابی به نور مصنوعی دامنهی فعالیتهای انسان را گستردهتر نمود و آن را تابع چارچوبهای دیگری نموده است.
https://netlight.ir/wp-content/uploads/2017/08/از-نور-طبیعی-تا-نور-مصنوعی.jpg301330ADMINhttps://netlight.ir/wp-content/uploads/2020/04/logo-netlight-dark.jpegADMIN2017-08-02 16:29:432017-08-02 16:29:43از نور طبیعی تا نور مصنوعی
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید ؟در گفتگو ها شرکت کنید!