تاثیر نور بر بدن انسان
تاثیر نور بر بدن انسان
عامل اصلی دیده شدن اشیا نوری است که از سوی آن ها بر چشم ما تابیده می شود.
شبکیه چشم،همانند پرده تصویر نمایش است.شبکیه از ۱۳۰ میلیون سلول بینایی تشکیل شده است که نسبت به نور حساس هستند.
سلول های حساس بینایی ۲ دسته هستند:۱-سلول های میله ای ۲- سلول های مخروطی شکل
۱- سلول های میله ای: حدود ۱۲۳ میلیون هستند که به میزان درخشندگی نور حساس هستند و تقریبا می توان گفت که به رنگ ها حساسیتی ندارند.این سلول در شرایطی که نور محیط کم باشد (نور شب بیشترین حساسیت را دارند.
۲- سلول های مخروطی: در حدود ۷ میلیون از این سلول وجود دارد که به نور حساس هستند
منحنی حساسیت سلول های بینایی را نسبت به طول موج های مختلف نشان می دهد.همانطور که در این شکل نشان داده شده است،سلول های رنگی،بیشترین حساسیت را نسبت به طول موج ۵۵۵ نانومتر (نور زرد متمایل به سبز) نشان می دهند.بیشترین حساسیت سلول های میله ای نیز نور با طول موج۵۰۷ نانومتر است.
سلول های چشم انسان با دریافت نور تحریک شده و فرامین متناسب را به غدد داخلی می فرستند که هر کدام تاثیر مختلفی بر روی بدن می گذارد.به عنوان مثال،هورمونی که میزان هوشیاری بدن انسان را تنظیم می کند،ملاتونین (melatonin) نام دارد.ترشح هورمون ملاتونین در بدن انسان که متناسب با ساعات داخلی بدن و ساعات روز است،باعث کاهش سطح هوشیاری شده و به طور معکوس ،کاهش سطح ملاتونین در خون ، باعث افزایش هوشیاری در انسان می شود.
یکی از عوامل ترشح ملاتونین در خون رنگ نور است.نور محیط با مکانیزمی که بر میزان ترشح هورمون ملاتونین در بدن انسان و در نتیجه تنظیم سیکل هوشیاری ریتم سیر کادیان(Circadian Rhythm) تاثیر می گذارد.
یا توجه به نکات گفته شده برای اینکه اجسام بتوانند توسط چشم دیده شوند چهار اصل باید برقرار شود.
۱-داشتن انداره کافی
۲-زمان کافی:برای اینکه چشم بتواند شی را رویت کند،آن شی باید به مدت کافی در مقابل چشم قرار گیرد.
۳-تامین حداقل روشنایی:برای اینکه اشیا به خوبی رویت شوند باید مقدار کافی نور در محیط وجود داشته باشد.
۴-کنتراست:بین درخشندگی جسمی که می خواهیم آن را ببینیم و درخشندگی محیط اطراف آن باید اختلاف کافی وجود داشته باشد تا به خوبی و به صورت مناسب رویت شود. به شکل ۱-۳ توجه کنید.
نور شرط حیات است. رابطه بین نور و زندگی را نمیتوان سادهتر از این بیان نمود. بشر اولین و بیشترین اطلاعات از محیط پیرامون خود را از طریق چشمهایش کسب میکند. محیط اطراف او جهان دیداری است. چشم انسان مهمترین اندام حسی است که حدود ۸۰ درصد اطلاعات محیطی را از طریق آن دریافت میکند، بدون نور این کار ممکن نخواهد بود. نور محیط است که تشخیص دیداری را امکانپذیر میسازد (Licht, 2008: 4). نور به تنهایی غیر قابل رویت است اما هرچیزی که میخواهیم ببینیم باید روشن باشد.
نور یکی از فراگیرترین عناصر هستی در جهان است. خورشید، سرچشمه کل هستی و هدایتکننده تمامی فعل و انفعالات بیولوژیکی است که سرآغازش فنوسنتز است. نور را میتوان یکی از عالی ترین پدیدههایی دانست که همیشه نقشی حیاتی و موثر در زندگی انسان داشته است. نقش اصلی نور در شکل گیری حیات موجودات، پدیدهای است که بشر از دوران کهن به آن آگاه بوده و به صورتهای گوناگون، توجه، احترام و تقدیس خود را نسبت به ان ابراز کرده است.
اهمیت نقش کارکردی نور طبیعی به ویژه نور خورشید برای پدیدآوردن روز، روشنایی و حیات بخشی آن برای گیاهان، جانوران و انسان ها سبب شد که در بسیاری از فرهنگ های کهن، خورشید، روشنایی و برخی از تجلیات آن مانند آتش، مقدس شمرده شود. بنابراین نور وآتش به عنوان پدیدههایی آیینی همواره مورد ملاحظه و توجه قرار گرفتهاند. تقدس نور کم و بیش در در ادیان و مذاهب مهم مطرح بود و در متون دینی، خداوند به نور تشبیه شده است. در بسیاری از فلسفههای کهن، هستی از نور پدید آمده و جدال نور و ظلمت سرانجام با پیروزی نور به پایان خواهدرسید (سلطان زاده، ۱۳۸۸، الف: ۴).
ارزش نور، تنها برای ادراک بینایی نیست. درست است که ما در تاریکی مطلق، نه فضا را میتوانیم ببینیم و نه فرم و رنگ را. اما نور تنها یک ضرورت فیزیکی نیست. بلکه بار روانشناختی آن یکی از مهمترین عوامل زندگی انسان در همهی زمینههاست. موریس لاپیدوس[۱] میگوید: “انسانها مانند پشه هستند. هرکجا نوری باشد به سمت آن هجوم میبرند، بدون اینکه بدانند چرا. ما چه بخواهیم و چه نخواهیم به سمت روشنایی میرویم. نور ما را به خود جذب میکند”. نور همیشه علاوه بر استفادهی کاربردی دارای ارزش نمادین نیز بوده است. نور جزیی از ذات زندگی بوده و در بسیاری از فرهنگها نور، یا خورشید به عنوان منبع نور، عنصری خدایی محسوب میشده و آن را ارج مینهادهاند (گروتر، ۱۳۸۳: ۴۴۹).
بنابراین میتوان گفت، نور نه تنها ما را قادر به دیدن میسازد، بلکه تأثیر بسزایی روی حالات، احساسات، رفتار و سلامت ما دارد. سطوح روشنایی، رنگ نور، سایه و تناوب روشنایی و تاریکی روی احساسات انسان و درک او از فضا تأثیر گذاشته و رفتار او و آهنگ زندگیاش را تنظیم میکند (Licht, 2008: 4). به عنوان مثال نور ناکافی یا نبود نور باعث ایجاد احساس ناامنی میشود، بطوریکه بدون اطلاعات محیط اطراف، بشر موقعیت خود را گم میکند. گاردنر در این ارتباط میگوید:
نور سازندهی اصلی دنیا است و وسیلهای است که با آن مستقیماً پیرامون خود را تجربه میکنیم. بدون آن ما قادر نخواهیم بود درکی از رنگ، عمق، فضا و حجم داشته باشیم. همچنین به معنایی وسیعتر، نور میتواند به وجود آورنده عمیقترین احساسات و تغییرات در ما باشد؛ فقط کافی است به تفاوت یک آسمان گرفته و خاکستری در مقایسه با آسمانی آفتابی فکر کنید (گاردنر، ۱۳۸۶: ۱۵).
همه فعالیتهای انسانی در گذشته به صورتی مستقیم یا غیر مستقیم تحت تاثیر شرایط و امکانات حاصل از نور طبیعی بود. نور به دست آمده از شمع یا انواع چراغ های نفتی و مانند آن تنها در فضاهای بسته قابل استفاده بود و دستیابی به نوری مانند روز در هنگام شب وجود نداشت. عدم حضور نور در ساعات شب، حسی از ترس را القا مینمود که باعث میگردید که مردم از ترک منازل خود در ساعات تاریکی شب اجتناب کنند. همچنین فراتر از آن، انسان به این درک رسید که حضور نور به شکل طبیعی قادر است زندگی آنها را متحول نماید. همراه شدن جشنها و ایام مبارک در مجامع مختلف با طلوع خورشید یا آغاز طولانی شدن روز در اول بهار، شاهدی بر این ماجراست (گاردنر، ۱۳۸۶: ۱۵).
وظیفه منابع نوری و سیستم روشنایی:
۱- تامین نیازهای کارکردی:
– نیاز های خودآگاه
– درک کمی از نظر کاربردی بودن
۲- برآورده ساختن نیازهای بیولوژیکی:
– نیازهای ناخودآگاه
– درک حسی از میزان مطلوبیت فضا
[۱] – Morris Lapidus
منابع:
۱٫راهنمای نورپردازی مکان های شهری دکتر الهام سوری
۲٫کتاب آشنایی با اصول طراحی روشنایی کاوه احمدیان
۳٫کتاب طراحی، نظارت و اجرا در مهندسی روشنایی و نورپردازی دکتر ایمان سریری
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید ؟در گفتگو ها شرکت کنید!